Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-05-08@09:24:35 GMT

شعر از پروین اعتصامی

تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۹۸۳۸۶

شعر از پروین اعتصامی

رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) از رجال نامی و نویسندگان و مترجمان مشهور اواخر دورهٔ قاجار بود. در کودکی با خانواده به تهران آمد. دیوان اشعار وی بالغ بر ۲۵۰۰ بیت است. وی در فروردین ۱۳۲۰ شمسی به علت ابتلا به حصبه درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ناطقان:
 

 

مادر موسی، چو موسی را به نیل

در فکند، از گفتهٔ رب جلیل

خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه

گفت کای فرزند خرد بی‌گناه

گر فراموشت کند لطف خدای

چون رهی زین کشتی بی ناخدای

گر نیارد ایزد پاکت بیاد

آب خاکت را دهد ناگه بباد

وحی آمد کاین چه فکر باطل است

رهرو ما اینک اندر منزل است

پردهٔ شک را برانداز از میان

تا ببینی سود کردی یا زیان

ما گرفتیم آنچه را انداختی

دست حق را دیدی و نشناختی

در تو، تنها عشق و مهر مادری است

شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است

نیست بازی کار حق، خود را مباز

آنچه بردیم از تو، باز آریم باز

سطح آب از گاهوارش خوشتر است

دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است

رودها از خود نه طغیان میکنند

آنچه میگوئیم ما، آن میکنند

ما، بدریا حکم طوفان میدهیم

ما، بسیل و موج فرمان می‌دهیم

نسبت نسیان بذات حق مده

بار کفر است این، بدوش خود منه

به که برگردی، بما بسپاریش

کی تو از ما دوست‌تر میداریش

نقش هستی، نقشی از ایوان ماست

خاک و باد و آب، سرگردان ماست

قطره‌ای کز جویباری میرود

از پی انجام کاری میرود

ما بسی گم گشته، باز آورده‌ایم

ما، بسی بی توشه را پرورده‌ایم

میهمان ماست، هر کس بینواست

آشنا با ماست، چون بی آشناست

ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند

عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند

سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت

زاتش ما سوخت، هر شمعی که سوخت

کشتئی زاسیب موجی هولناک

رفت وقتی سوی غرقاب هلاک

تند بادی، کرد سیرش را تباه

روزگار اهل کشتی شد سیاه

طاقتی در لنگر و سکان نماند

قوتی در دست کشتیبان نماند

ناخدایان را کیاست اندکی است

ناخدای کشتی امکان یکی است

بندها را تار و پود، از هم گسیخت

موج، از هر جا که راهی یافت ریخت

هر چه بود از مال و مردم، آب برد

زان گروه رفته، طفلی ماند خرد

طفل مسکین، چون کبوتر پر گرفت

بحر را چون دامن مادر گرفت

موجش اول، وهله، چون طومار کرد

تند باد اندیشهٔ پیکار کرد

بحر را گفتم دگر طوفان مکن

این بنای شوق را، ویران مکن

در میان مستمندان، فرق نیست

این غریق خرد، بهر غرق نیست

صخره را گفتم، مکن با او ستیز

قطره را گفتم، بدان جانب مریز

امر دادم باد را، کان شیرخوار

گیرد از دریا، گذارد در کنار

سنگ را گفتم بزیرش نرم شو

برف را گفتم، که آب گرم شو

صبح را گفتم، برویش خنده کن

نور را گفتم، دلش را زنده کن

لاله را گفتم، که نزدیکش بروی

ژاله را گفتم، که رخسارش بشوی

خار را گفتم، که خلخالش مکن

مار را گفتم، که طفلک را مزن

رنج را گفتم، که صبرش اندک است

اشک را گفتم، مکاهش کودک است

گرگ را گفتم، تن خردش مدر

دزد را گفتم، گلوبندش مبر

بخت را گفتم، جهانداریش ده

هوش را گفتم، که هشیاریش ده

تیرگیها را نمودم روشنی

ترسها را جمله کردم ایمنی

ایمنی دیدند و ناایمن شدند

دوستی کردم، مرا دشمن شدند

کارها کردند، اما پست و زشت

ساختند آئینه‌ها، اما ز خشت

تا که خود بشناختند از راه، چاه

چاهها کندند مردم را براه

روشنیها خواستند، اما ز دود

قصرها افراشتند، اما به رود

قصه‌ها گفتند بی‌اصل و اساس

دزدها بگماشتند از بهر پاس

جامها لبریز کردند از فساد

رشته‌ها رشتند در دوک عناد

درسها خواندند، اما درس عار

اسبها راندند، اما بی‌فسار

دیوها کردند دربان و وکیل

در چه محضر، محضر حی جلیل

سجده‌ها کردند بر هر سنگ و خاک

در چه معبد، معبد یزدان پاک

رهنمون گشتند در تیه ضلال

توشه‌ها بردند از وزر و وبال

از تنور خودپسندی، شد بلند

شعلهٔ کردارهای ناپسند

وارهاندیم آن غریق بی‌نوا

تا رهید از مرگ، شد صید هوی

آخر، آن نور تجلی دود شد

آن یتیم بی‌گنه، نمرود شد

رزمجوئی کرد با چون من کسی

خواست یاری، از عقاب و کرکسی

کردمش با مهربانیها بزرگ

شد بزرگ و تیره دلتر شد ز گرگ

برق عجب، آتش بسی افروخته

وز شراری، خانمان‌ها سوخته

خواست تا لاف خداوندی زند

برج و باروی خدا را بشکند

رای بد زد، گشت پست و تیره رای

سرکشی کرد و فکندیمش ز پای

پشه‌ای را حکم فرمودم که خیز

خاکش اندر دیدهٔ خودبین بریز

تا نماند باد عجبش در دماغ

تیرگی را نام نگذارد چراغ

ما که دشمن را چنین میپروریم

دوستان را از نظر، چون میبریم

آنکه با نمرود، این احسان کند

ظلم، کی با موسی عمران کند

این سخن، پروین، نه از روی هوی ست

هر کجا نوری است، ز انوار خداست

برچسب ها: پروین اعتصامی ، ناطقان ، شعر ، قم

منبع: ناطقان

کلیدواژه: پروین اعتصامی ناطقان شعر قم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۹۸۳۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کشتی‌گیر کردستانی به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان دعوت شد

به گزارش خبرنگار مهر، هفتمین مرحله از اردوی تدارکاتی و آماده‌سازی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان کشور به میزبانی شهر قم طی روزهای ۱۸ تا ۲۸ اردیبهشت ماه برگزار خواهد شد.

بر این اساس در وزن ۷۲ کیلوگرم «کیا رستمی» جوان خوش‌آتیه و مستعد کشتی کردستان به عنوان تنها نماینده استان کردستان تمرینات خود را زیر نظر «حمید باوفا» سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان کشور و کادر فنی تیم ملی پیگیری می‌کند.

«رستمی» به دنبال درخشش و کسب عنوان قهرمانی و نشان زرین طلا در مسابقات بین‌المللی جام شاهد که فروردین ماه امسال به میزبانی شهرستان مریوان برگزار شد، جواز حضور در اردوی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان را دریافت کرد.

این کشتی گیر شایسته کردستانی با تداوم حضور در اردوهای تیم ملی کشتی فرنگی رده سنی جوانان ایران در تلاش است برای تصاحب دوبنده پر افتخار تیم ملی جوانان برای مسابقات جوانان جهان نظر کادر فنی را جلب کرده و در معتبرترین میدان رده سنی جوانان برای کسب افتخار حضور پیدا کند.

کد خبر 6099923

دیگر خبرها

  • کتاب جدید بهناز ضرابی زاده با نام «پری خانه ما» رونمایی می‌شود
  • تشریح برنامه‌های خدمت به مددجویان کمیته امداد اصفهان در دهه کرامت
  • کشتی‌گیر کردستانی به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان دعوت شد
  • کتاب میریام؛ خاطرات سیده رباب صدر منتشر شد
  • موسی عصمتی؛ شاعر روشندل: رسانه ملی با «سرزمین شعر» حرکت نویی را آغاز کرد
  • اعلام قیمت خرید تضمینی کلزا در گلستان
  • توضیحات وزیر کشور درباره وضعیت کشتی توقیف شده
  • پاسخ به شبهه قرآنی تحلیلگر اسرائیلی در توجیه غصب سرزمین فلسطین
  • خودکشی دانشجوی کارشناسی ارشد در کوی دانشگاه تهران +تصویر
  • عفونت چشم بلای جان قهرمان کشتی شد